Seni beklerim öptüğün yerde [Persian translation]

جایی که بوسیدی مرا در انتظارت هستم

شاید شبی برگردی

شاید به روزهای قدیم برگردی

دیگر طاقت نیاوردم و برای تو نوشتم

بگذار خشم تمام شود پاسخ مرا بده

تا تمام عمر باهم باشیم

حالا آفتاب در کوه ها غروب کرده، گل ها پژمرده شدند

همه بدون تو یتیم می مانند، پرنده ها به خونه هاشون برگشتند

در شهر تو مسافر هایی رسیدند، هنگام سپیده کشتی ها پهلو می گیرند

عاشق همیشه در ساحل تنها می ماند

حسودی می کنم به تو شاید عاشق یکی از مسافرها بشوی

باید نامه ی مرا برایم بخوانی

حالا آفتاب در کوه ها غروب کرده، گل ها پژمرده شدند

همه بدون تو یتیم می مانند، پرنده ها به خونه هاشون برگشتند

هنگامی که در انتظار تو بودم از مادرم شنیدم

که نامه ی خداحافظی تو را از من پنهان کرده بود

که با دختری سبزه رو پیوند بستی