Sen Olasın [Persian translation]

به این دیوانه، عقل دهنده

تو باشی، تو باشی

به هر زخمم مرهم گذارنده

تو باشی، تو باشی

به روز خوش، به روز بد

بیفتم، در افتادنم

بجا یا بیجا بخندم

تو باشی، تو باشی

در خندیدنم، اشک ریختنم

در نانم، آبم، ظفرم

در بلا و دردسرم

تو باشی، تو باشی

در بیماریم، کنار بسترم

دعا کنم، با کف دستانم

در گناهم، هر تقصیرم

تو باشی، تو باشی

در نبودت، هر روز دیوانه

در بودنت، استا و ولی

عرق جبین این عشق

تو باشی، تو باشی

به روز خوش، به روز بد

بیفتم، در افتادنم

بجا یا بیجا بخندم

تو باشی، تو باشی

در خندیدنم، اشک ریختنم

در نانم، آبم، ظفرم

در بلا و دردسرم

تو باشی، تو باشی

در بیماریم، کنار بسترم

دعا کنم، با کف دستانم

در گناهم، هر تقصیرم

تو باشی، تو باشی

تو باشی، تو باشی

در بهشتم تو باشی

به چوبه دار آویزان شوم دو کلمه حرفم، تو باشی

تو باشی، تو باشی

در بهشتم تو باشی

به چوبه دار آویزان شوم دو کلمه حرفم، تو باشی