دریا ها و کوه ها بینمون قرار گرفتن
میگم نمیتونم بیام, وای وای
تو میگی بیا
تو جاده ها برف اومده, برف رد پاها رو پوشونده
میگم نمیتونم راه رو پیدا کنم, وای وای
تو میگی پیداش کن
فکر نکن این عشقمون واقعیت نداره
چه رنجهایی پشت سر گذاشتی ، وای وای، یکی پشت سر دیگری (یکی پس از دیگری)
حالا که تو اینجا نیستی, آنکارا سوت و کوره
آنکارا بدون تو
میگم بدون تو نمیتونم اینجا بمونم, وای وای
تو میگی بمون
بهار و تابستونم رو به پاییز تبدیل کردی
چه قلمی سرنوشت رو نوشته, وای وای سرنوشت منو نوشته* (چه قلمی سرنوشت منو نوشته ؟)
میگم نمیتونم این سازم که همراز و,
شریک غم هامه رو بزنم (بنوازم)
تو میگی بزن (بنواز)