روحم آزرده مرا وسوسه بیهوده مکن
روحم، آزرده مرا وسوسه بیهوده مکن
دگر این لحظه تن پاک من آلوده مکن
یاریم کن که رود از یادم غم دیرینهی این خاطرهها
شوق پرواز سراپای مرا میکِشد تا پس این پنجرهها
پیش رویم بگشا پنجرهای تا از آن پنجره پرواز کنم
روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم
هستی دیگری آغاز کنم
آسمون ابراتو بردار و برو
دیگه تنها منو بگذار و برو
آسمون اخماتو وا کن آبی شو
آسمون آفتابی شو، آفتابی شو
آسمون غرق به خونه دل من
آسمون دشتِ جنونه دل من
تک و تنها توی دنیای بزرگ
آسمون بی همزبونه دل من
آسمون مُرده دیگه مهر و وفا
عزم ما پُر شده از رنگ و ریا
نه محبت میشه پیدا نه صفا
آسمون قهره دیگه از ما خدا
آسمون قهره دیگه از ما خدا
آسمون کاشکی که میشد بپرم
تو دل آبی تو خونه کنم
کاشکی میشد مثال ابرای تو
زار زار گریهی مستونه کنم
زار زار گریهی مستونه کنم
آسمون غرق به خونه دل من
آسمون دشتِ جنونه دل من
تک و تنها توی دنیای بزرگ
آسمون بی همزبونه دل من
شوق پرواز سراپای مرا میکشد تا پس این پنجرهها
پیش رویم بگشا پنجرهای تا از آن پنجره پرواز کنم
روحم از قید تن آسوده شود هستی دیگری آغاز کنم