پرندهی قشنگی بود و پر زد
پرندهی قشنگی بود و پر زد
رفیق روز تنگی، بود و پر زد
خیال کردم،
خیال کردم، دلش دنبال عشقه
پِی خوش آب و رنگی بود و پر زد
اگه سکه دو رو داره،
اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش
نه مِهری داره بازارش
نه مهری داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی
به ظاهر عاشق و غمخوار بودی
منو گمراه کردی وای بر من!
تو هم افسونگر و مکار بودی
تو هم افسونگر و مکار بودی
خیال کردم که تو فصل بهارم
بهار و یار و قلب بیقرارم
خیال کردم که تو قلب بهشتم
از این بهتر نمیشه سرنوشتم
پرنده رفت و پژمرد و دل مُرد
پرنده رفت و عشقو با خودش برد
اگه سکه دو رو داره،
اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش
نه مِهری داره بازارش
نه مهری داره بازارش
تو که سکه نبودی یار بودی
به ظاهر عاشق و غمخوار بودی
منو گمراه کردی وای بر من!
تو هم افسونگر و مکار بودی
تو هم افسونگر و مکار بودی
چطور پنهون میکردی از من اون روتو
چطور پنهون میکردی عطر گیسوتو
منی که عطر گیسوتو به یک دنیا نمیدادم
چی شد من عاقبت از چشم مشتاق تو افتادم؟
اگه سکه دو رو داره،
اسیر دست بازاره
اگه سکه دو رو داره،
اسیر دست بازاره
نه عشقی داره تو کارش
نه مِهری داره بازارش