Saygımdan [Persian translation]

سرمو برای کسی خم نمیکنم اما به خاطر تو با خاک یکسان شدم

هر زمان میرم و دور میشم، برای اولین بار برگشتم و ایستادم

گریه کردم و همه چی رو تو خودم ریختم و جمع کردم

با تأخیر به جوش اومدم و لبریز شدم به همین خاطره که متوقف شدم

اگه از ترسم واسه یک بار هم پیگیرت نشم

اگه یه جا آروم و قرار ندارم دلیلش اینه که بی تو بی هدفم

اگه تو هیچ عشقی انس نگرفتم دلیلش اینه که فراموش نکردم

اگه دلم نیومد که فراموشت کنم کمی هم به خاطر احترامیه که بهت دارم

آه یه زمونایی جوانه ای بود در درونم سوزهایی که ایجاد کرده بودی

چون همش سرمو پایین انداختم و رفتم،عشقم هدر رفته

نمیگم من دردهامو همش به درونم میریزم

از همه بدتر اینه که انسان نمی میره، من از این هم گذر میکنم