داری بیش از حد برای تصمیم گرفتن وقت تلف میکنی
و من نمیخوام که اون شخص باشم,اون شخص
فریاد و ماتم برای وقت تلف شده
اگه فکر میکنی اونقدر قوی هستی که اجازه ی ورود به من بدی
خب زود باش,بلند شو و صادق باش
از تنهایی خسته شدم
چون نمیذاری بفهمم
که نمیخوام تظاهر کنم
میخوام احساس کنم,میخوام زندگی کنم
بگو قلبت رو به روی من باز میکنی
یا نه؟
حقیقت رو بگو,یا حالا یا هیچوقت
این واقعیه؟این واقعیه؟
وقتی تو دور و برم هستی نمیتونم بجنگم
تو جوری زیر پوست من میری(و من رو کنترل میکنی) که لذت می برم
دیگه نمیتونم تحمل کنم
یا بگو چی از من میخوای و یا تنهام بذار
چون من کاملا تسخیر شدم و دارم کنترلم رو از دست میدم
از پایداری کردن خسته شدم
وقتی نمیذاری بفهمم
حالا دارم نابود میشم
هیچوقت نخواستم که خودم رو ببازم
بگو قلبت رو به روی من باز میکنی
یا نه؟
حقیقت رو بگو,یا حالا یا هیچوقت
این واقعیه؟این واقعیه؟
بگو قلبت رو به روی من باز میکنی
یا نه؟
حقیقت رو بگو,یا حالا یا هیچوقت
این واقعیه؟این واقعیه؟
مثل قطره های بارون
مقابل قلب من
مثل نقره اون رو کاملا ببر
میخوام که تو هم این احساس رو داشته باشی
میخوام که تو احساسی که من دارم رو داشته باشی
بگو قلبت رو به روی من باز میکنی
یا نه؟
حقیقت رو بگو,یا حالا یا هیچوقت
این واقعیه؟این واقعیه؟
بگو قلبت رو به روی من باز میکنی
یا نه؟
حقیقت رو بگو,یا حالا یا هیچوقت
این واقعیه؟این واقعیه؟