همه چراغ های میامی شروع به سوسو زدن می کنن
یاقوتی رنگ، آبی و سبز همینطور چراغ های نئون
همه چیز از بالا بهتر دیده میشه ارباب من
مثل سبز آبی، آبی اقیانوسی
.....
.....
شکارچی
.....
.....
ماشین های لیموزین
......
.....
سلام عشق من
.....
.....
بستنی کاراملی
همه چراغ ها انگار برای تو میدرخشند
روی صحنه های مرکز شهر، آبی تاریک
تو زیر این بارون تابستونی تند تند میزدی
و مثل یه رئیس جز و بلو می خوندی
...
...
شکارچی
...
...
لیموزین
...
...
سلام عشق من
...
...
بستنی کاراملی
تابستون پرهیجانی هست
و تموم این مدت من منتظرت بودم
من تورو میپرستم، نمیدونی که برام اهمیت داری
تابستون گرم هست ولی من بدون تو سردم بود
اشتباه کردم که بهت نگفتم من تو رجین هستم رویای نارنگی***
اگه میتونی منو پیدا کن
روی بدنم کار کن
سالواتوره
با خوشحالی
با دست های یه مرد غریبه
در حال مردنم
اسمم رو
تو این بارون تابستونی صدا بزن
سلام عشق من
سالواتوره منتظر میمونه
الان وقت خوردن
بستنی کاراملی هست
....
....
شکارچی
....
....
لیموزین
....
....
سلام عشقم
....
....
بستنی کاراملی