یک بعد از ظهر معمولی مثل روز های دیگه بود
یک روز یکشنبه ی معمولی بود
وقتی من داشتم مثل بد بخت ها بیکارانه میگشتم
یه هو انچیزی که قرار بود بشه شد
همه ی محله به تلاش افتادن
اینطوری شد که چشمها هیچی ندید
گرفتار این افت شدم درونم مثل اب شد
خدای من این یه رویا هست؟
تو واسه سر ما مثل بلایی دلبر
واسه هر درد ما دوایی ای دختر سبزه
خاعنانه و با ناز و ادا
یواشکی وارد خونم شدی
کمر بند کمرت بشم
تاج سرت بشم
نفست بشم و درونت بچرخم
راه هایی که روشون راه میری بشم
کمر بند کمرت بشم
تاج سرت بشم
نفست بشم و درونت بچرخم
بخا یخ و بندت شم
دشمن روزهایی که بی تو گذشتن شدم
تموم شدم و از بین رفتم ای یار از دست این
روح دیوانه ام
دستت رو دراز کن در راه عشق گم شدم
به زبان همه افتادم بهم یک امید بده
آب میشم ای یار