current location : Lyricf.com
/
Songs
/
Sad Story [Out Of Luck] [Persian translation]
Sad Story [Out Of Luck] [Persian translation]
turnover time:2024-07-04 12:03:26
Sad Story [Out Of Luck] [Persian translation]

داستان غم انگیزیه، شاید به نظرت خسته کننده بیاد

ماجرای پسری که مامانش از هروئین کشیدن مرد

باباشم رفته بود، برای همین مادربزرگش موند و

دو تا نوه و تابوت دخترش

وقتی داشت بزرگ می شد من درست و حسابی نمی شناختمش

ولی فکر کنم اوضاعش خوب نبود

هیچ ننه بابایی بالا سرش نبود

فقط یه داداش داشت که می دونستم یه عوضی لاف زنه

لعنت، من همیشه فکر می کردم اون آدم مزخرفیه

ولی اون خیلی سعی می کرد بین بقیه جا بیفته

اما هیچ وقت نتونست از این اوضاع بیرون بیاد

حالا دیگه خیلی حرفی نمی زنه، حرفی نمی زنه

شاید همه چی رو ول کرده، ول کرده

فکر کنم به اندازه ی کافی بدبختی کشیده، به اندازه کافی

چون خوش شانس بودنش تموم شده، تموم شده

هیچ وقت شهری رو که توش دنیا اومده بود، ترک نکرد

شاید همین باعث شد این اتفاقا بیفته

هیچ وقت دنیاهای دیگه ای رو ندید

تا بخواد بره دنبالشون و به دستشون بیاره

همه اش مشغول جا انداختن خودش بین آدمایی بود که

مغزشون درگیر چیزای کوچیک بود

و چیزای کوچیک رو برای خودشون گنده می کردن

هیچ وقت عوض می شه؟

خوب، شاید

دوباره واسه کالج ثبت نام کرد و منتظر بود نمره هاش بیان

ولی فرقی به حالش کرد

اوه، هیچ وقت نمی تونم بگم

حالا دیگه خیلی حرفی نمی زنه، حرفی نمی زنه

شاید همه چی رو ول کرده، ول کرده

فکر کنم به اندازه ی کافی بدبختی کشیده، به اندازه کافی

چون خوش شانس بودنش تموم شده، تموم شده

---- ، یه شب رفتن بیرون

وقتی هر دو تا داداش توی شهر بودن، یه کمی هم قرض و قوله داشتن

چند بار دعوا کردن، از کلوپ انداختنشون بیرون، اوه لعنتی! آفتابم که طلوع کرد

----

مردا همینن دیگه

با مشت میزنن روی سینه شون تا به بقیه نشون بدن چه هیکلی دارن

همین طوری این دعوا شروع شد

باید هوای دخترا رو می داشتن

برای همین مردی که با اون دختر بود دستاش رو مشت کرد

یه مشت به سمتشون کوبید ولی اشتباه کرد

داداشِ پسره رو زد، مشت پسره هم اشتباهی رفت

مرده رو انداخت، بعدشم اون وسط یه لگدی به سرش خورد

اوه لعنت! اون یکی مرده نفله شد!

حالا دیگه خیلی حرفی نمی زنه، حرفی نمی زنه

شاید همه چی رو ول کرده، ول کرده

فکر کنم به اندازه ی کافی بدبختی کشیده، به اندازه کافی

چون خوش شانس بودنش تموم شده، تموم شده

حالا هم افتاده تو هلفدونی

فقطم 21 سالشه

چند تا زندگی باید اینطوری به فنای سگ برن؟

چند نفر باید برن زیر خاک

تا یه تغییر لعنتی رو ببینیم؟

اوه، و نمی فهمم حالا دیگه چطور

ما بازم با همدیگه

دعوا می کنیم!

حالا دیگه خیلی حرفی نمی زنه، حرفی نمی زنه

شاید همه چی رو ول کرده، ول کرده

فکر کنم به اندازه ی کافی بدبختی کشیده، به اندازه کافی

چون خوش شانس بودنش تموم شده، تموم شده

Comments
Welcome to Lyricf comments! Please keep conversations courteous and on-topic. To fosterproductive and respectful conversations, you may see comments from our Community Managers.
Sign up to post
Sort by
Show More Comments
Merk & Kremont
  • country:Italy
  • Languages:English, Italian
  • Genre:House
  • Official site:https://www.facebook.com/pg/merkandkremont/about/?ref=page_internal
  • Wiki:https://en.wikipedia.org/wiki/Merk_%26_Kremont
Merk & Kremont
Latest update
Copyright 2023-2024 - www.lyricf.com All Rights Reserved