ساعتِ هفت میری تو دلم آشوبه
میری برمیگردی دروغش هم خوبه
میگی داری میری بسازی فرداتو
بسته میشه اینجا قصهی من با تو
منو نمیبینی خیالت آسوده
راحتی از دستِ اونی که بات بوده
اونی که پات داده امروز و فرداشو
واسه تو هرکار کرد دیدی خب چند تاشو
ساعت هفته، اون دیگه رفته
دوباره سردن روزای هفته
ساعت هفته، خیال تو تخته
امروز هم از اون روزای سخته
دلگیره خیابون بدتر از اون بارون
باز منِ تنها با یاد عاشقیامون
پیاده زیر بارون من جای دوتامون
تا جایی میرم که خسته شه پاهامون
باز من و خیابون زیر نم بارون
یاد تو باهامه باهامه عکسامون
با هم بود عکسامون حتی تو قهرامون
دور میشیم از امروز چی میشه فردامون
چی میشه فردامون
ساعت هفته، اون دیگه رفته
دوباره سردن روزای هفته
ساعت هفته، خیال تو تخته
امروز هم از اون روزای سخته