در تنهاییام
یاد تو غیر قابل اجتناب است
شیرینی لبخند تو
بارها تکرار میشود
و من هیجانزده میشوم وقتی در تنهاییام به تو فکر میکنم
در تنهاییام
حسرت آغوش تو را میخورم
من هنوز تماس دست تو را سرمشق خود قرار میدهم
در حالی که در تنهاییام عکس تو را در دست گرفتهام
اگر ما دوباره همدیگر را ببینیم
من نمیتوانم پنهان کنم که
میخواهم عشق تو را دوباره احساس کنم
حتی فقط برای چند لحظه
من را هماکنون دوست بدار، و فردا برایم یک خاطرهٔ نو به جا بگذار در حالیکه تنها هستم
در تنهاییام
حسرت آغوش تو را میخورم
من هنوز تماس دست تو را سرمشق خود قرار میدهم
در حالی که در تنهاییام عکس تو را در دست گرفتهام
اگر ما دوباره همدیگر را ببینیم
من نمیتوانم پنهان کنم که
میخواهم عشق تو را دوباره احساس کنم
حتی فقط برای چند لحظه
من را هماکنون دوست بدار، و فردا برایم یک خاطرهٔ نو به جا بگذار در حالیکه تنها هستم
یک خاطرهٔ نو در تنهاییم