ای عشق
اونو از راهش برگردون
ازم نگیرش
منو از از چپ و راست و دستم نگیر
ای عشق
جدایی از مرگ فرقی نداره
هر چی می کشم از زبونمه
منو از جانم، جگرم، وطنم، جایم نگیر
دوباره میان دردها موندم
رهایی از سرنوشت دیوانه سخته
تو دوباره دوست بدار و هرگز نترس
با اینکه همه اونایی که رفتن
حرفی برای گفتن بهت ندارم
هرگز ناراحت نباش که تحملشو ندارم
هر چه قدر هم که رنگ و قلبتو دوست داشته باشم
نمیتونم خودمو هم رنگت کنم
حرفی برای گفتن بهت ندارم
اما اینجاها نمی تونم بمونم
میافتم توی این راه ها و شهرهای تازه
می دونم به درد کسی نمی خورم