اگه تا حالا توی قلبت بارونی باریده،
کسی آسیبی بهت رسونده، و تو رو از هم پاچیده،
نادونم اگه بخوام چشمات رو به عاشق من بودن باز کنم؟
و بذارم همونطوری بشه که اونا میگفتن ممکنه باشه -
من عاشق تو باشم دختر، و تو هم عاشق من.
نادونم اگه بخوام چشمات رو به عاشق من بودن باز کنم؟
بدو بیا پیشم هر وقت که تنهایی. (که عاشقم باشی)
بدو بیا پیشم اگه به یه سنگ صبور1 نیاز داری
بعضی وقتها به یکی سن بالاتر [از خودت] نیاز داری،
پس عزیزم، تو بدو بیا پیشم.
و هنگامی که اون بیرون تو سرما هستی،
هیچکسی کنارت نیست، و برای بغل کردنت، نیست کسی،
نادونم اگه بخوام چشمات رو به عاشق من بودن باز کنم؟
و هنگامی که چیزی برای از دست دادن نداری،
هیچی برای پرداخت هزینهش، هیچ انتخابی نداری،
نادونم اگه بخوام چشمات رو به عاشق من بودن باز کنم؟
بدو بیا پیشم هر وقت که تنهایی. (که عاشقم باشی)
بدو بیا پیشم اگه به یه سنگ صبور نیاز داری
الان و اون موقع که به یکی بزرگتر نیاز داری،
پس عزیزم، تو بدو بیا پیشم.
1. معادل سنگ صبور یا غمخوار کسی بودن در انگلیسی هست: «شانهای برای گریه کردن»