به این میگن عشق و از خود گذشتگی
به این میگن پرستش و عشق مادرانه
پایه و اساس همه چیز
یک نوع پیوند خلقت خاص
آره
تقدیم به تمام مادرهای مجرد
که با یاس و ناامیدی سر میکنن
(کیلین بندیت، شان-د-پال، آن-ماری)
بخونین تا اونها بشنون
اون شبها کار میکنه، کنار دریا
بدجوری گمراه و دور شده
از اون دختری که قبلا بوده
اون فقط میخواد زندگی بچه اش رو تامین کنه
تنهای تنهاست، هیچکس به کمکش نمیاد
باید بچه اش رو نجات بده
با سعی و کوشش هر روزش
بهش میگه: "اوه عزیزم، هیچوقت نمیذارم کسی اذیتت کنه
همه عشقم رو به پات میریزم
"هیچکس به اندازه تو برام اهمیت نداره
بمون همونجا، بمون همونجا
بهش میگه: "زندگی تو اصلا شبیه زندگی من نمیشه
تو بزرگ میشی و صاحب یه زندگی خوب میشی
"من هر کاری لازم باشه برات میکنم
بمون همونجا، بمون همونجا
پس، لالا کن کوچولوی من، لالا کن
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
یه نفر مراقبته
لالا کن کوچولوی من، لالا کن
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
نه، لالا کن
لالا کن، لالایی، لالا کن
لالا کن، آره
لالا کن، لالایی، لالا کن
تو یه مامان مجردی
که با زندگی سختی روبه رو هستی، بی هیچ ترس و هراسی
با یه نگاه میشه فهمید که واقعا بهش اهمیت میدی
چون هر مانعی که سر راهت قرار بگیره تو آمادگی اش رو داری
نه، مامان، تو هیچوقت اشک نمیریزی
چون تو باید سالیان سال اوضاع رو درست کنی
تو به بچه ات عشقی رو میدی که با چیزی قابل قیاس نیست
خرج مدرسه و کرایه اتوبوسش رو در میاری
ازدواج که کردی عشق و عاشقی ناپدید شد
توی این اوضاع بد، هیچ جا پیداش نمیکنی
تنها چیزی که میدونی اینه که با سعی و تلاش داری کار میکنی
پس هیچوقت دست از کار کردن نکش، هیچ وقت بخاطر عزیزت
حالا اون یه بچه شش ساله داره
و سعی میکنه گرم نگهش داره
سعی میکنه سرما رو ازش دور کنه
وقتی پسر کوچولوش توی چشمهاش نگاه میکنه
و نمیدونه که جاش امنه
بهش میگه: "اوه عزیزم، هیچوقت نمیذارم کسی اذیتت کنه
همه عشقم رو به پات میریزم
"هیچکس به اندازه تو برام اهمیت نداره
پس، لالا کن کوچولوی من، لالا کن
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
یه نفر مراقبته
لالا کن کوچولوی من، لالا کن
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
خوب پس، لالالا
لالایی، نه
لالا کن، لالایی، لالا کن
لالا کن، آره
لالا کن، لالایی، لالا کن
لالا کن کوچولوی من، لازم نیست گریه نکن
سرت رو بالا بگیر، سرت رو بالا رو به آسمون بگیر
لالایی، لازم نیست گریه کنی
فرشته ها دورت هستن، اشکهات رو پاک کن
حالا اون یه بچه شش ساله داره
و سعی میکنه گرم نگهش داره
سعی میکنه سرما رو ازش دور کنه
وقتی پسر کوچولوش توی چشمهاش نگاه میکنه
و نمیدونه که جاش امنه
بهش میگه: "اوه عزیزم، هیچوقت نمیذارم کسی اذیتت کنه
همه عشقم رو به پات میریزم
"هیچکس به اندازه تو برام اهمیت نداره
بمون همونجا، بمون همونجا
بهش میگه: "زندگی تو اصلا شبیه زندگی من نمیشه. بمون
تو بزرگ میشی و صاحب یه زندگی خوب میشی
"من هر کاری لازم باشه برات میکنم
پس، لالا کن کوچولوی من، لالا کن
لا لا لالایی
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
لا لا لالایی
یه نفر مراقبته
لالا کن کوچولوی من، لالا کن
لا لا لالایی
توی بغلم تکونت میدم
لالا کن کوچولوی من، گریه نکن
خوب پس، لا لا لالایی
لالایی
لالا کن کوچولوی من، لازم نیست گریه کنی
سرت رو بالا بگیر، سرت رو بالا رو به آسمون بگیر. لالایی
لالایی، لازم نیست گریه کنی، آره
فرشته ها دورت هستن، اشکهات رو پاک کن، آره
لالا کن کوچولوی من، لازم نیست گریه کنی
سرت رو بالا بگیر، سرت رو بالا رو به آسمون بگیر. لالایی
لالایی، لازم نیست گریه کنی، آره
فرشته ها دورت هستن، اشکهات رو پاک کن، آره