وای،کسی نیست که بفهمه
ما جنگی در پیش داریم
هیچوقت راهمان را نیافتیم
به رغم هر آنچه میگویند
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
از این لحظه
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
طوفان،در نور صبحگاه
حس میکنم
دیگه چیزی نمیتونم بگم
در خودم بی حس شدم
هیچکس کنارم نمانده
چه بسا که سزاوارم نیست
چه بسا که سزاوارم نیست
وای،کسی نیست که بفهمه
ما جنگی در پیش داریم
هیچوقت راهمان را نیافتیم
به رغم هر آنچه میگویند
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
از این لحظه
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
از این لحظه
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
وای،کسی نیست که بفهمه
ما جنگی در پیش داریم
هیچوقت راهمان را نیافتیم
به رغم هر آنچه میگویند
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده
از این لحظه
چطور این حس،انقدر ناخوشاینده