نمیتونی بری، نگو پرواز میکنم یا با پا میرم
اینجاهاش تنگ (سخت) میاد( منظورش اینه که این حرفات چرته)
هم تنبک زن عروسی هم روضه خون مجلس عزایی
حالت منو غصب میکنه(یعنی حالم اصلا از کارات بهم میخوره)
کسی که با احترام جلو میاد، من به رسم ادب خم میشم براشون(یعنی احترام میگذارم)
کسی بخواد رودررویی بکنه ، رفتار سنگینی میبینه از من
ناراحتت میکنم بچه، حتی به اشک چشمات نگاه نمیکنم
بومرنگ برمیگرده، احترامی که گذاشتی رو حالا تحویل بگیر(یعنی رفتار خودت به خودت برمیگرده نهایتا)
یالا از لپم ماچم کن، الان بااین بوسه آشتی کنیم؟ پس نبوس منو اصلا نبوس
تو خطاکار باشی و بدبختیهاش برا هر دوتامون باشه؟منو جر نیار
ارزش چیزایی که کسی به پات میریزه رو نمیبینی
همیشه بی حساب و کتاب و بی .ملاحظه رفتار میکنی
(بقیه اش تکراریه)