رشید و جمال، دو دوست از روز اول
دنیا ناعادلانست، دوست من ممکنه باشه
اما هردوشون هوای هم رو دارن
یک تیم رویایی که با هم از پس کارها بر می آن
رشید با هشت برادر و خواهرش زیر یک سقف زندگی می کنه
یک بچه سر به راه که به ندرت دردسر درست می کنه
تو لیگ برتر توپ می زنه
و می خواد یه فوتبالیست حرفه ای بشه
چرا که می خواد تا بچه هاش راحت باشن
درجایی بهتر زندگی کنن و بهتر بخوابن
دوستش جمال نقطه مقابله
با مادرش زندگی می کنه و گه گاهی به نوانخانه می ره
چونگه مادر جمال همچین آدم خوبی هم نیست
همخوابه هاشو مثل لباس زیراش عوض می کنه
هر دفعه موقعی که یکی از همین مردا میاد خونش جمال رو پی بازی میفرسته بیرون
به جای اینکه با عشق بزرگش کنه
هرگز این روز رو فراموش نمی کنه
رشید و جمال از گهواره تا گور
با هم قوی و نیرومند
جدای ناپذیر و همیشه باهم
رشید و جمال یه روح تو دو بدن
خانوداه رشید بی پوله
دلیل دیگه ای که اون عظمش رو جزم کرده
و سخت و کوشا تمرین می کنه
چرا که پوشیدن البسه برادر برزگترش
باعث شرمگینیشه
درمقابل جمال می دونه چطور باید پول دراُورد
و از شر احتیاجات مالی خلاص شد
فکر میکنه که همه چیز رو در دست داره
و عین خیالش نیست وقتی قانون شکنی می کنه
اما رشید می خواد چیزی بدست بیاره
و به خاطرش باید تلاش کنه
زمانی که شکایت از جمال بیشتر و بیشتر می شه
رشید بهش اخطار می کنه و می گه حرف منو گوش کن
باشه برادر حق با توست، من پدرت نیستم
اما بهترین دوستتم که همیشه با تو بوده
تو تو قلب من جا داری و باور کن که شرو وِر نمی گم
اما جمال مدتی که کله شق شده
گوشش بدهکار نیست
هرگز این روز رو فراموش نمی کنه
با هم قوی و نیرومند
رشید و جمال یه روح تو دو بدن
یه روز صبح رشید با احساس بدی از خواب بلند میشه
لباس می پوشه و میره تو خیابون
اونجا خبری می شنوه که
درجا خشکش میزنه و گیج مثل اینکه ضربه سختی بهش وارد شده
بهترین دوستش حمال دیشب به وسیله
دوتا مواد فروش بدنام شهر کشته شده
مثل میت رنگ پریده در حالی که اشک تو چشاش حلقه زده قسم
می خوره که حسابم رو با این *روم زاده ها تصویه می کنم
دوستاش سعی می کنن منصرفش کنن
بهش می گن به فوتبال و خانوادت فکر کن و بی خیال شو
اما رشید می دونه که اگه جمال هم بود همین کار رو می کرد
و این طور به تنهایی نقشه می کشه
همون شب به راه می افته
ساعت دو صبح خیابان ها جاروب شده
وقتی که به مواد فروشا می رسه
زنگ می زنه به بهونه اینکه می خواد
یه چندتا قرص بخره
وارد میشه در حالی که از شدت خشم می سوزه
وقتی که اون دو نفره رو می بینه
اسلحشو درمیاره، سلام عوضیا
و شلیک می کنه با این کلمات که این بخاطره جماله شما مادر*نده ها