عزيز دلم
تو اخيرا از من خيلي دوري ميکردي (سرد بودي)
و اخيرا
نمي خواستم حتي عزيزدلم صدات کنم
نظاره گر پير شدنمون بودي
همانند سوختن نان تست در توستر
جاه طلبي من خيلي زياد بود
بخاطر تو طبقه بالا خوابم نبرد و بيدار موندم
چرا جوري رفتار ميکني که انگار من اونجا نيستم؟
عزيزدلم ، درست حالا
اينجور حس ميشه که انگار اهميت نميدي
چرا تشخيص نميدي که من خيلي کمياب هستم؟
هميشه اونجا
تو اين کار ها رو براي منم انجام نميدي
اين عادلانه نيستش
من هيچي ندارم (اصطلاح نداشتن خوشي و محبت)
همچنين من ادعايي ندارم
اما اينو ميدونم که خيلي کمياب هستم
و من با هر شخصي ديگري که اونجا هستش شرط ميبندم
براي اينکه بهم بگي کمياب هستم
تا باعث بشي حس کنم کميابم
عزیزدلم
کاري نکن تمام دلايلي رو که براي با تو موندن هستش رو بشمارم
خب اصلا هيچ دليلي نيستش تا بشمارم
چرا تو و من موفق نيستيم
هوم هوم
نظاره گر پير شدنمون بودي
همانند سوختن نان تست در توستر
جاه طلبي من خيلي زياد بود
بخاطر تو طبقه بالا خوابم نبرد و بيدار موندم
چرا جوري رفتار ميکني که انگار من اونجا نيستم؟
عزيزدلم ، درست حالا
اينجور حس ميشه که انگار اهميت نميدي
چرا تشخيص نميدي که من خيلي کمياب هستم؟
هميشه اونجا
تو اين کار ها رو براي منم انجام نميدي
اين عادلانه نيستش
من هيچي ندارم (اصطلاح نداشتن خوشي و محبت)
همچنين من ادعايي ندارم
اما اينو ميدونم که خيلي کمياب هستم
و من با هر شخصي ديگري که اونجا هستش شرط ميبندم
براي اينکه بهم بگي کمياب هستم
تا باعث بشي حس کنم کميابم
براي تو گدايي و خواهش نمي کنم
اجازه نميدم که اشک منو جاري کني
به اندازه کافي ازت انتظار نميره
نمي دوني که من يک مرد خوب و با اصالت براي وصلت مي خوام؟ (ضرب المثل)
نظاره گر پير شدنمون بودي
همانند سوختن نان تست در توستر
جاه طلبي من خيلي زياد بود
بخاطر تو طبقه بالا خوابم نبرد و بيدار موندم
چرا جوري رفتار ميکني که انگار من اونجا نيستم؟
عزيزدلم ، درست حالا
اينجور حس ميشه که انگار اهميت نميدي
چرا تشخيص نميدي که من خيلي کمياب هستم؟
هميشه اونجا
تو اين کار ها رو براي منم انجام نميدي
اين عادلانه نيستش
من هيچي ندارم (اصطلاح نداشتن خوشي و محبت)
همچنين من ادعايي ندارم
اما اينو ميدونم که خيلي کمياب هستم
و من با هر شخصي ديگري که اونجا هستش شرط ميبندم
براي اينکه بهم بگي کمياب هستم
تا باعث بشي حس کنم کميابم