با هر قدم فهمیدم که تو را به من پیوند زده اند
نامش خوشحالیست، گریه کردم
کجایی؟، میخواهم تمام نشود
اما متاسفانه تمام شد
آنکه خداحافظ گفت تو بودی
نرو، بایست
بدون تو حالم بد است
عشق من نرو
حتی اگر بدون من حالت خوب باشد
شاید من هم اشتباه کردم
من فقط عاشق تو بودم، بدون پشیمانی
بسیار فهمیدم، بسیار اصرار کردم
خدای من جان مرا نگیر
قبل از اینکه روزی تن او را لمس کنم
شاید الان، شاید هرگز
یا مرگ یا عشق از لبانت خواستم
اگر من در حال خواب بودم رهایم کن
تو بمان عشق که من میروم
قبل از اینکه اینجا صبح برسد