وقتي چيزي به جز عشق نداريم
براي شريك شدن با يكديگر
در روز سفربزرگ
كه همان عشق بزرگ ماست
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
من و تو عشق من
براي در پوست خود نگنجيدن ازشعف
هر ساعت و هر روز
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
تا براي عهدهايمان زندگي كنيم
بدون داشتن هيچ ثروتي
به جز هميشه باور داشتن
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
براي مزين كردن شگفتي ها
و پوشاندن زشتي هاي حواشي
با نور آفتاب
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
به عنوان يك دليل بي همتا
به عنوان يك سرود بي همتا
و يك آسايش بي همتا
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
تا صبحگاه فراهم كنيم
براي فقرا و خانه بدوشان
رداهايي فاخر
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
كه در دعايي پيشكش كنيم
براي رنج هاي زمين
با نغمه اي ساده
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
براي پيشكش كردن به آنهايي كه
در يك نبرد بي همتا
در جستجوي روز هستند
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
براي پيدا كردن مسير
و تغيير سرنوشت
در هر گذرگاهي
وقتي چيزي به جز عشق نداريم
براي گفتن به اسلحه
و هيچ جز يك سرود
براي متقاعد كردن دهل جنگ
پس بدون داشتن هيچ چيز
جز نيروي عشق
ما در دستانمان داريم
دوست من، كل دنيا را