Quédate conmigo [Persian translation]

اون چمدونا بیرون قفسه چیکار میکنن؟

صدای پای تورو تو اون اتاق نمیشنوم

چون کسی اونجا نیست

این سکوت رو بشکن

وهیچ چیز رو سرجاش نذار

به سرعت میرسی و نه منو میخوای و نه منومیبینی

آروم برام توضیح بده چه اتفاقی افتاده

هرگزباهام توزندگیمون اینجوری حرف نزده بودی

شاید قلب عریان تنهای منوکناردست خودت نگهداشتی

باهم بمون

زمان رو برای تو نگه میدارم

که به عقب برنگرده

که درواقعیت من هرگز نرفته بودم

این بارفراموش نخواهم کرد که بهت بگم

که تو تیک تاک ساعت من هستی

که توبرام خیلی مهمی

باهام بمون صدای من×2

باهام بمون عشقم

من قهوه آماده میکنم

اون بوسه‌ای که بهم توتابستون دادی رو برمی گردونیم(دوباره همدیگه رواونجوری میبوسیم)

من نمیتونم نور پوست خیستو،آغوش لختتو،بوسه لباتو فراموش کنم

سعی میکنیم برگردیم به اولین بار(نقطه آغاز)

باهم بمون

زمان رو برای تو نگه میدارم

که به عقب برنگرده

که درواقعیت من هرگز نرفته بودم

این بارفراموش نخواهم کرد که بهت بگم

که تو تیک تاک ساعت من هستی

که توبرام خیلی مهمی

باهام بمون صدای من×2

باهام بمون عشقم