اینجا بمان
درآغوشم
اینجا بمان، برای من
و به من نگو که عاشقم هستی
به من نگو که مرا میستایی
تنها بگو که میمانی
عمری را با من
مرا به آنجا ببر
مرا با هراسات به جایی ببر
به جایی که قسم دیگر حاجت نیاید
به جایی که دروغ دیگر حاجت نیاید
جایی که تنها برای تو باشم
از من مپرس که به تو عشق میورزم یا نه
نگران مباش که من چه میاندیشم
چه، من به تمامِ وجود
به شیوهی خود
از آنِ تو هستم
امّا اگر بخواهم که رۆیای تو باشم،
تنها به بوسههایت بسنده نخواهم کرد
میخواهم هر چه را که حس میکنم، به تو پیشکش کنم
سَهل بیش از آن را