امشب شب زیبای کریسمس است
برف کت سفیدش را همه جا گسترده است
و چشم های باز به سوی آسمان اند
کودکان نشسته روی زانوها
قبل از بستن پلک هاشان
خواندن آخرین نیایش
بابا نوئل کوچک
وقتی از آسمان پایین خواهی آمد
با میلیون ها اسباب بازی
کفش کوچک مرا فراموش نکنی
اما قبل از رفتن
بایستی که حسابی لباس گرم بپوسی
بیرون مجبوری توی هوای خیلی سرد باشی
یک کمی من مقصرم
اونقدر دیر کردم که روز شد« نتونستم بیدار بمونم»
برای دیدن هدیه ای که برایم آورده بودی تمام اسباب بازی های که توی خواب میبینمشون و اونهایی که از تو درخواستشون کردم
بابا نوئل دوست داشتنی
وقتی از آسمان پایین خواهی آمد
با میلیون ها اسباب بازی
کفش کوچک مرا فراموش نکنی
زمانی که روی ابر زیبایت خواهی بود
بیا اول به روی خانه ی ما
من همه روزها رو آدم خوبی نبوده ام
اما بخاطرش معذرت میخوام
بابا نوئل کوچک
وقتی از آسمان پایین خواهی آمدی
با میلیون ها اسباب بازی
کفش کوچولوی منو فراموش نکنی
بابا نوئل کوچولو