زیر بارون ، به دنبال اشعه ی خورشید
اسمتو صدا میکنم، ولی تو مثل یه روحی
من گذاشتم ناپدید شی، نباید هیچ وقت میذاشتم بری
محض اطلاعت میخوام بگم که
تو هنوز قبل و روح منو در اختیار داری
و با این که یه دنیا از هم فاصله داریم
میخوام بهت بگم که
تو قسمتی هستی که نمیتونم جایگزین کنم
تو یه علامت باقی گذاشتی که پاک نمیشه
هیچ کس دیگه ای نمیتونه به من یاد بده چطور عاشق باشم
چون تو یه لکه ی دائمی روی قلب من باقی گذاشتی که میتونم اونو احساس کنم
برام مهم نیست مردم چی فک میکنند، چون اونا متوجه نیستند
چطور تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی
بعضی ها خسته میشن از شکستن دیوار هایی که
من ساختم، اما اونا قابل مقایسه با تو نیستند
یه شانس دیگه، و من قسم میخورم دیگه نذارم بری
تو قسمتی هستی که نمیتونم جایگزین کنم
تو یه علامت باقی گذاشتی که پاک نمیشه
هیچ کس دیگه ای نمیتونه به من یاد بده چطور عاشق باشم
چون تو یه لکه ی دائمی روی قلب من باقی گذاشتی که میتونم اونو احساس کنم
برام مهم نیست مردم چی فک میکنند، چون اونا متوجه نیستند
چطور تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی
اووووووه
تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی
جریان های دیگه رو پاک میکنه
هیچ وقت ناپدید نمیشه، هیچ کس نمیتونه به زبانه هاش دست بزنه یا آتیشش رو کم کنه
تو قسمتی هستی که نمیتونم جایگزین کنم
تو یه علامت باقی گذاشتی که پاک نمیشه
هیچ کس دیگه ای نمیتونه به من یاد بده چطور عاشق باشم
چون تو یه لکه ی دائمی روی قلب من باقی گذاشتی که میتونم اونو احساس کنم
برام مهم نیست مردم چی فک میکنند، چون اونا متوجه نیستند
چطور تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی
اووووووه
تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی
اوووووه
تو یه لکه ی دائمی روی قلبم باقی گذاشتی و نمیخوای ترکش کنی