تلاش در گرفتن کنترل
فشار در حال گرفتن باج خود
گرفتار در منطقه میانی
من فقط تو را تنها میخواهم
بازی حدس و گمان من قوی است
راه و طریق، حقیقی تر از آن است که غلط باشد
گرفتار در نمایش تو
آری، حداقل حالا این را میدانم
[همسرایی]
این عشق نبود، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
عشق اشتباهی، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
تو یک توهم کامل بودی
من برای دیدن نیازی به چشم ندارم
احساس کردم تو در حال لمس من هستی
سرخوش مانند آمفتامین
شاید تو فقط یک خواب و رویایی
این چیزی است که به معنای له شدن است
حالا که دارم از خواب بیدار میشم
هنوز هم ضربه رو حس میکنم
ولی حالا حداقل میدانم
[همسرایی]
این عشق نبود، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
عشق اشتباهی، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
(تو کجایی؟ زیرا نمیتوانم تو را ببینم)
این یک توهم کامل بود
(ولی حس میکنم تو داری منو میبینی)
(اتساع یافته، رها شده)
(در یک خلسه مدرن)
(تو کجایی؟ زیرا نمیتوانم تو را ببینم)
این یک توهم کامل بود
(ولی حس میکنم تو داری منو میبینی)
(ولی حس میکنم تو داری منو میبینی)
توهم
(ولی حس میکنم تو داری منو میبینی)
عشق اشتباهی
(تو کجا بودی؟ زیرا نمیتوانم ببینم)
(ولی حس میکنم تو داری منو میبینی)
عشق اشتباهی
(اتساع یافته، رها شده)
(در یک خلسه مدرن)
(در یک خلسه مدرن)
من به نمایش گرفته شدم
آری، حداقل حالا این را میدانم
[همسرایی]
این عشق نبود، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
عشق اشتباهی، این عشق نبود
(این یک توهم کامل بود (توهم کامل
اوووه
تو یک توهم کامل بودی
اوووه
این یک توهم کامل بود
این یک توهم کامل بود
یک جایی در درون، تماما اغتشاش و سردر گمی
این یک توهم کامل بود
(تو کجا بودی؟ زیرا نمیتوانم تو را ببینم)
یک جایی در درون، تماما اغتشاش و سردر گمی
(اتساع یافته، رها شده)
تو خیلی کامل بودی
(در یک خلسه مدرن)
تو یک، تو یک توهم کامل بودی