واسه خودش قانون نوشت،واسه خودش خرابشون کرد
کثیف نبود،یا زنگ زده بود یا روش خاک نشسته بود
به هرحال اون قلبم که اون موقع ها تو رو دوست داشت،الان دیگه وجود نداره
حتی یه دفعه هم بهم زنگ نزن که نمک زخمم میشه
که میتونه به جونو دلم حکم کنه
یه راهی واسش وجود داره
ولی آخه چطوری اون بی اطلاع میتونه
تو رو به ضررش بفروشه؟
از صبح تا وقتی که شب میشه و میرم بخوابم
جایی نمیمونه که دنبال تو نگشته باشم
فکر کنم قلبم تا آخرین باری که بتپه
عاشق تو می مونه
از صبح تا وقتی که شب میشه و میرم بخوابم
جایی نمیمونه که دنبال تو نگشته باشم
به نظرم این آتیش خاموش نمیشه و اینقد ادامه پیدا می کنه تا هر دومونو بسوزونه