به این وسیله نگاه کن
آیا تمیز نیست؟
فکر نمیکنی که مجموعه من کامل شده؟
فکر نمیکنی من یه دخترم
دختری که همه چیز داره
به این گنجینه نگاه کن
گنجینه ای آشکار نشده
یک گودال چند تا شگفتی میتونه نگه داره؟
به اطراف اینجا که نگاه میکنی با خودت فکر میکنی
حتما
اون همه چیز داره
من تعداد زیادی وسیله و ابزار دارم
من "این چیه" و "اون کیه" های زیادی دارم.
تو چیزی میخوای؟
من از اون بیست تا دارم
اما کی اهمیت میده؟
هیچ معامله ی بزرگی در کار نیست
من بیشتر میخوام
من میخوام جایی باشم که مردم هستن
من میخوام ببینم
میخوام رقصیدن اونها رو ببینم
راه برم روی اون...
بهشون چی میگی؟
اوه ، پاها
با تکان دادن باله هات نمیتونی زیاد دور بری
برای رقصیدن و پریدن پا لازمه
قدم زدن در امتداد...
اون کلمه چی بود؟
خیابان
جایی که روی آن راه میرن
جایی که روی آن میدوند
جایی که روی آن تمام روز در معرض آفتاب قرار میگیرند
آزادانه می گردند
ای کاش میتونستم
بخشی از اون دنیا باشم
چه چیزی میدادم
اگه میتونستم زندگی کنم
بیرون از این آبها
چه چیزی میپرداختم
برای اینکه یه روز گرم رو
روی ماسه ها بگذرونم
شرط میبندم روی زمین
اونا درک میکنن
اونا دخترشون رو سرزنش نمیکنن
زنان باهوش جوانی که
خسته از شنا هستند
و آماده اند که بایستند
من آماده ام که بدونم چیزی رو که مردم میدونند
سوال ها مو از اونا بپرسم
و چند تا جواب بگیرم
آتش چیه و چرا اون...
اون کلمه چیه؟
میسوزونه؟
کی نوبت من میشه؟
آیا من دوست ندارم
دوست ندارم که ساحل بالای سرم رو کشف کنم؟
بیرون از دریا
ای کاش میتونستم
بخشی از اون دنیا باشم