بخشش
از تو ميخواهم
بخشش براى تمام انسانهايى كه
هيچگاه
فعل عشق را ستايش نكرده اند
آنان كه هيچ گاه
قدرت عشق را نسنجيده اند
و زيبايى زندگى را
بخشش ، به نام تمام انسانهايى
كه هيچ گاه نياموخته اند عشق ورزى را
آه ، بخشش
به نام تمام انسانهايى كه
هرگز عشق نورزيده اند
آه ، بخشش
من آمده ام تا از تو تقاضا كنم
بخششت را براى تمام انسانهايى كه
ارزش محبت را انكار ميكنند
كه هرگز نشناخته اند
اشكهاى يك كودك را
لبخند يك زن را
به من نظرت را بده
به من روشناييت را بده
به من عشقت را بده
آنى را كه بى آن افسرده ميشوم
عشق ورزى را به من بياموز
خوب بودن را به من بياموز
عادتهايم را نابود كن
تنهاييم را نابود كن
آمده ام تا از تو بخواهم
تا بزرگيت را بدهى
به اين زندگى ، به زخم خوردگى
زيرا زمان كه بگذرد
خويش را برهنه
افسرده و گمشده خواهند يافت