با همسرم قطع رابطه کردم
چون نمیتوانست با طرز فکرم کنار بیاید
مردم فکر میکنند من عقلم را از دست داده ام
چونکه مدام عبوس و اخم کرده هستم
تمام روز فکرم مشغوله
ولی هیج جیز اقناع کننده نیست
فکر کنم عقلمو بزودی از دست میدم
اگر چیزی برای تسکین خودم پیدا نکنم
میتونی کمک کنی
ذهنمو اشغال کن
آره
به کسی احتیاج دارم که نشانم بدهد
چیزهایی که تو زندگی نمیتوانم بدست آورم
هیچ چیزی نمیتوانم ببینم که باعث شادی حقیقی شود
حتما کور هستم
برام لطیفه بگو و من اه خواهم کشید
تو خواهی خندید و من خواهم گریست
خوشبختی ای که نمیتوانم حسش کنم
و عشق از نظر من وهم و خیالی بیش نیست
بنابراین وقتی این حرفها را میشنوی
بگذار از وضعیتم برایت بگویم
به تو میگویم که از زندگی لذت ببر
امیدوارم من هم میتوانستم ولی خیلی دیر ست