(بند ۱)
این پرندهٔ مهاجر
همیشه عاشقِ پرواز
حالا با بالی شکسته
میخونه چه غمگین آواز
(بند ۲)
توی یک هجرتِ جمعی
دستِ بیرحمِ یه صیاد
اونو از جفتش جدا کرد
با تنهایی آشِنا کرد
(بند ۳)
نجوای دو جفتِ عاشق
روی شاخههای تنها
شعری عاشقانه بود
صدای قشنگِ بالش
تو فضای بیکرانه
بهترین ترانه بود
(بند ۴)
حالا تنها، حالا خسته
با دلی از غم شکسته
بیصداتر از همیشه
با خودش تنها نشسته
(بند ۵)
با صدای غمگرفتهش
شعرِ تنهایی میخونه
سوزِ غمگین صداشو
اونی که تنهاست میدونه
[بند ۱]
[بند ۲]
[بند ۳]
[بند ۴]
[بند ۵]
[بند ۱]
[بند ۲]
[بند ۱]
[بند ۲]