پدر میدونم که عصبانی میشی
اخه من همیشه دختر کوچولوی تو بودم
ولی الان باید اینو بدونی
من دیگه بچه نیستم
تو همیشه خوب و بد رو بهم یاد دادی
الان به کمکت احتیاج دارم، لطفا قوی باش پدر
درسته که خیلی جوونم
ولی میدونم دارم چی میگم
کسی که درباره اش بهم هشدار داده بودی
کسی که گفته بودی ازش دوری کنم
من و اون توی وضعیت بدی هستیم واقعا جدی میگم - خواهش میکنم
پدر نصیحتم نکن، توی بد دردسری افتادم
پدر نصیحتم نکن - حتی از خواب افتادم
ولی تصمیم خودم رو گرفتم، من با عشقم می مونم
میخوام با عشقم بمونم
اون میگه میخواد باهام ازدواج کنه
ما میتونیم با هم یه خانواده کوچولو تشکیل بدیم
شاید وضعمون خوب بشه
این کار یه جور فداکاری
ولی دوستهام همش بهم میگن رهاش کنم
میگن خیلی جوونم، باید از زندگی ام لذت ببرم
الان چیزی که احتیاج دارم یه نظر مثبته، خواهش میکنم
پدر، پدر اگه فقط میتونستی ببینی
که اون چقدر با من خوب رفتار میکنه
اون وقت همین الان دعای خیرت رو بدرقه راهمون میکردی
آخه ما عاشق همدیگه ایم، ما عاشق همدیگه ام، پس لطفا
پدر واسم سخنرانی نکن، توی بد دردسری افتادم
پدر واسم سخنرانی نکن، حتی از خواب افتادم
من با عشقم می مونم، اوه
خواهش میکنم بازم دوستم داشته باش پدر
میدونم، که از عشقم دست نمیکشم