من از پشت پنجره یکی دیگه بیرون رو نگاه میکنم،من به آسمون یه کی دیگه نگاه میکنم
هیچ ستاره ای پیدا نمیکنم که مال خودم و آشنا باشد
من بارها مسیر جاده ها را رفته و بازگشته ام
وقتی به عقب نگاه کردم،نتونستم ردپای خودم رو پیدا کنم
ولی اگه یه پاکت سیگار تو جیبم باشه
اون روز نمیتونه روز خیلی بدی هم باشه
و یه کارت پرواز به هواپیمایی با بالهای نقره ای
که اوج میگیره و فقط سایه اش رو پشت سرش جا میزاره
هیچ کس نمیخواد بدون شراب متهم بشه
هیچ کس نمیخواد زغال داغ رو با دستان خالی برداره
و مرگ بدون موسیقی تماشایی نیست
پس نمیخوام بدون اون از نظرها دورشم
ولی اگه یه پاکت سیگار تو جیبم باشه
اون روز نمیتونه روز خیلی بدی هم باشه
و یه کارت پرواز به هواپیمایی با بالهای نقره ای
که اوج میگیره و فقط سایه اش رو پشت سرش جا میزاره