دنبال تو هستم تا بیگیرمت در حال کارم قدرتمند هستم اما در رویای تو هستم به آتش می کشم اینجا را . تا آن درجه ای که هنوز در شروعش هستم وقتی خنده ات در تابستان هستم آنوقت گریه ات در زمستان هستم بهتر از این می توانی پیدا کنی بیا تعریف کنم آن را من تو را چنان دوست دارم که عقلت به بازی گرفته خواهد شد آغوشت را باز کن تا به آغوشت بیام به آغوشت بیام دیوانه نشو. از لب هایت بوسه ای خواهم گرفت بوسه ای خواهم گرفت حرفی نزن چیزی را می دانم دنبال م بیا راه تو راه نیست یا راه هندوستان است یا راه تبت. آن گربه ای که به دنبال درب می گردد به اینجا هم خواهد آمد بهتر از این می توانی پیدا کنی بیا تعریف کنم آن را من تو را چنان دوست دارم که عقلت به بازی گرفته خواهد شد آغوشت را باز کن تا به آغوشت بیام به آغوشت بیام دیوانه نشو. از لب هایت بوسه ای خواهم گرفت بوسه ای خواهم گرفت حرفی نزن