جایی بر فراز رنگین کمان، آن بالای بالا
سرزمینی هست که من یک بار در یک لالایی دربارهٔ آن شنیدم
جایی بر فراز رنگین کمان، آسمانها آبی است
و رویاهایی که تو جرات داشتن آنها را نداری به حقیقت میپیوندند
روزی من بعد از دیدن اولین ستارهٔ شب آرزو میکنم و جایی دورتر از ابرهای پشت سرم از خواب برمی خیزم
جایی که گرفتاریها مثل آب نبات لیمویی بر فراز بلندیهای چیمنی(جایی در کوههای smokey تنسی در آمریکا) حل میشوند
آنجا جاییست که می توانی من را بیابی
جایی بر فراز رنگین کمان پرندگان آبی پرواز می کنند
پرندگان بر فراز آن رنگین کمان پرواز میکنند
چرا؟ اوه، چرا من نمی توانم؟
اگر پرندگان آبی کوچک خوشحال فرای رنگین کمان پرواز می کنند
چرا؟ اوه، چرا من نمی توانم؟