شاید نخوام دلیلش رو بدونم
اما تازگی حرف نمیزنی باهام
عزیزم نمیتونم خودم رو تو چشات ببینم
بغلت میکنم نزدیکم، ولی تو خیلی دوری ازم
و چیزی که باورم نمیشه این از دست دادنته
رفتنت رو تماشا کنم و بذارم این حس بمیره
تو تنها موجود زندهای هستی که زنده نگه میداری ام
و بدون عشق تو، فردا اگه اینجا باشم
نمیتونم دووم بیارم، میدونی دیگه
فقط عشقمه که میتونه تو رو از همهشون بالاتر ببره
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
ما میتونیم تاریکی رو بگیریم و پر از نور بکنیم
ولی بذار عشقت به سمت من جاری بشه
چطوری میتونی بذاری بری و بذاری این حس بمیره
این اتاق شاد به یه جای تک و تنها تبدیل میشه
وقتی که رفته باشی دیگه
و من حتی کسی رو ندارم
که سنگ صبورم بشه1
عشق هیچ زن دیگهای نمیتونه اونقدرا، واقعی باشه
التماست میکنم
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
ما دنیا رو تغییر دادیم و ساختیمش برای خودمون
ولی رویاها برای اونایی ساخته شدن که واقعا تلاش میکنن
این از دست دادن تو واقعیه
ولی من هنوز حست میکنم این تو2
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، عشقمون، ننداز همهشو دور
عشقمون، ننداز همهشو دور
1. اصل: «و من حتی شونههات رو نخواهم داشت برای روشون گریه کردن». چون اصطلاح «شانهای برای اینکه روش گریه کنی» معادل «سنگ صبور بودن» در فارسی هست معادلش رو در ترجمه بکار بردم2. = این داخل (تو قلبم، درون خود)