"عاشق اون قسمتم که الماسصورتی بقیهی عمرشو توی سیارهی ناکجاآباد، با یه مشت غریبه، سپری میکنه!"
درسته. اون داستانو بارها و بارها شنیدم، پسر.
خیلی قشنگه که آخرش دوستاشو ملاقات میکنه!
آره، من اون داستانو شنیدم، ولی آخرشو دوست ندارم
خیلی قشنگه که آخرش دوستاشو ملاقات میکنه
اون درمورد من چی گفت؟ اون چی گفت؟
شما بدون من چیکار کردین ها؟ شما چیکار کردین؟
شما بدون من بازی کردین؟ چی بازی کردین؟
فکر کردین بعد از اینهمه مدت پیداتون نمیکنم؟!
اوه آره! درسته من داستانو بارها و بارها شنیدم.
خیلی قشنگه که آخرش دوستاشو ملاقات میکنه
"اون داره گیجمون میکنه."
"من حوصله ندارم، ولم کن!"
"واقعاً خودشه. اما حرفاشو جدی نگیرین..."
"تو میشناسیش پیِر؟ میشه به ما بگی اون کیه؟"
من کیام؟ من کیام؟
چی داری میگید؟
من بازندهی اون بازیایام که تو حتی نمیدونستی با کی داری بازی میکنی
بیا یه بار دیگه بازی کنیم، ولی ایندفه من میبرم
زندگیمونو میذاریم کف دستمونو و برنده همهچیزو میبره
آماده باشی یا نه شروع میکنیم
درسته. من داستانو بارها و بارها شنیدم.
خیلی قشنگه که آخرش با دوستاش ملاقات میکنه!
آره، داستانو شنیدم، ولی آخرشو دوست ندارم
خیلی قشنگه که بالاخره میشه دوستاشو شکست بدم!