On était beau [Persian translation]

تو پیاده‌رو، تو فکرتَ‌م

زیردرختای خیابون،‌ تو فکرتَ‌م

توتاریکی شب،‌تو فکرت‌م

حتی دیروقت

زیر نورِ خیابون، تو فکرت‌م

تو روشنایی، تو فکرت‌م

تو شمال و جنوب ِ زمین، ‌تو فکرت‌م

توی ِ غبار [ِ، تو فکرت‌م]

چه زیبا بودیم ما

تند رفتیم و ترمز نداشتیم

زیادی هم‌و دوست داشتیم

زیادی مثه هم بودیم

چه زیبا بودیم ما

بیشتر وقت‌ها خندیدیم با هم، همین جوری

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

بیدار که می‌شم،‌تو فکرتَ‌م

بیدار نشده،‌تو فکرت‌م

خورشید که تند می‌شه، تو فکرت‌م

مثه قبل نیستم

بالای طنابِ ‌بندبازی، تو فکرت‌م

هل‌م که می‌دن،‌تو فکرت‌م

پا که پس می‌کشم،‌تو فکرت‌م

مسخره‌ شدم

چه زیبا بودیم ما

تند رفتیم و ترمز نداشتیم

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

چه زیبا بودیم ما

بیشتر وقت‌ها خندیدیم با هم، همین جوری

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

عذر که می‌خوام،‌ تو فکرتَ‌م

وسواس که می‌گیرتَ‌م، تو فکرت‌م

تو از خود بی‌خودی،‌تو فکرت‌م

زیادی خسته‌م

تو هرجاده،‌تو فکرت‌م

تو حرف زدن با خودم،‌تو فکرت‌م

تو سایه‌روشن ِ تردید،‌تو فکرت‌م

بدم می‌یاد از خودم

چه زیبا بودیم ما

تند رفتیم و ترمز نداشتیم

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

چه زیبا بودیم ما

بیشتر وقت‌ها خندیدیم با هم، همین جوری

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

هوا کم می‌یارم، [بس که] تو فکرتَ‌م

شب رو که بیرون‌َم، تو فکرت‌م

نقس‌م که بند می‌یاد، تو فکرت‌م

لبِ پرتگاه‌م

یه شب ِ دیگه، تو فکرت‌م

غصّه‌م که می‌شه، ِتو فکرت‌م

وسط ِ‌ مِه، تو فکرت‌م

باورم نمی‌شه

چه زیبا بودیم ما

تند رفتیم و ترمز نداشتیم

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم

چه زیبا بودیم ما

بیشتر وقت‌ها خندیدیم با هم، همین جوری

زیادی هم‌و دوست داشتیم

تا خوب هم‌و دوست داشته باشیم