[متن شعر 1 : سابرینا کارپنتر]
من متاسفم اما نمي خوام صحبت کنم
يک لحظه (وقت) قبل از رفتنم نياز دارم
مساله شخصي نيستش
پرده ها را ميکشم
آنها نيازي به ديدن من که در حال گريه کردنم ندارن
چون حتي اگر آنها درک کنن
آنها درک نمي کنن (شعور درک ندارن)
پس بعد از وقتي که من کارم را تمام کردم
سرم توي کار خودم هستش
و آماده ام تا دنيا را نجات بدم
نگران بدبختي هاي خودم هستم
که عوضي بودنم را ميسازه
که نمي تونم دختر مورد علاقه هرکسي باشم
[متن تکرار : سابرینا کارپنتر]
پس هدف رو نشانه ميگيرم و شليک مي کنم
من هرگز خيلي هوشيار نبودم
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم
ماه خونين در حال طلوع هستش
و آتش در چشمانم در حال سوختن هستش
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم
[متن شعر 2: فاراکو]
من واقعا متاسفم ، اما مي خوام که برم
چون در کنار تو پي بردم که هيچي نيستش
و من از جنگ و مبارزه براي هيچ و پوچ خسته شدم
در خط آتش باشی و دست هایت را بالا نگه داری
اشتباهاتم را قبول دارم ، من هم انسانم
و تو نمی بینی که من انجام دادم چونکه دوستت دارم
اما من نمی تونم بیشتر از این انجام بدم
مي خوام برم ، زمان رفتن هستش
در مسیر خودم ، خودمو از تو دور نگه میدارم
[متن تکرار : سابرینا کارپنتر]
پس هدف رو نشانه ميگيرم و شليک مي کنم
من هرگز خيلي هوشيار نبودم
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم
ماه خونين در حال طلوع هستش
و آتش در چشمانم در حال سوختن هستش
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم
(در مسیر خودم هستم)
[متن تکرار : سابرینا کارپنتر]
پس هدف رو نشانه ميگيرم و شليک مي کنم
من هرگز خيلي هوشيار نبودم
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم
ماه خونين در حال طلوع هستش
و آتش در چشمانم در حال سوختن هستش
نه ، هيچکسي جز خودم نمي تونه منو در امان نگه داره
و من در مسير خودم هستم