این که چطور همه چیز شروع شد یکم ماته
حتی نمیدونم قصدت چی بود
فکر کردم تو بانمکی و میتونم باعث حسادتم بشی
پس مشروب ریختم واسه خودم
آخرین چیزی که یادمه اینه که توی اتاق هتل بودم باهات
تو داشتی یه طوری حرف میزدی انگار واسه تو این یه عشق دیوانه وار بود
تو قلبم رو میخواستی ولی من فقط از تتوهات خوشم میومد
پس مشروب ریختم
حالا نمیفهممش
تو با عشق واسه خودت دردسر درست نمی کنی ، داری با حقیقت خودت رو دردسر میندازی
میدونم که نباید اینو بگم
ولی قلبم نمی فهمتش
که چرا تو توی فکرمی
چرا بهت فکر میکنم
قلبم نمیفهمه
چرا توی فکرمی
همیشه میشنوم که اونا حرف میزنن
در مورد یه دختری ، ولی یه دختری به اسم من
میگی من اذیتت کردم ولی من نمیفهمم
تو که عاشقم نبودی ، نه واقعا
صبر کن
من می تونستم واقعا ازت خوشم بیاد
شرط میبندم دلیل اینکه همش بهت فکر میکنم همینه
خیلی حیف شد ، تو گفتی من خوب بودم
پس منم مشروب ریختم و خوردم
حالا نمیفهممش
تو با عشق واسه خودت دردسر درست نمی کنی ، داری با حقیقت خودت رو دردسر میندازی
میدونم که نباید اینو بگم
ولی قلبم نمی فهمتش
که چرا تو توی فکرمی
چرا بهت فکر میکنم
قلبم نمیفهمه
چرا توی فکرمی
تو خودت رو توی یه موقعیت خطرناک قرار دادی
چون ما جفتمون از تنها بودن میترسیم