[قطعهٔ ۱]
یا خدا، چه خبره؟
فکرکردم ردیفَم
گفتم لازمندارم عشقِت رو
یه سه چهار هزار باری
امادروغ گفتم
نه،نمیتونم نگا کنم تو چشات
آه، چرا، آه چرا؟
[پیش ترچیعبند]
پس کردم همهکاری که برونم ِت [از خودم]
رفتی آخرش
و الان مثه سگ1تنگشده دلَم
گریه میکنم، نه نمیتونم بخوابم شب تنها
آه من، آه من
[ترجیعبند]
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام
ببین چه کردی با من
ندونستم که تنهام
تا برخوردم به تو، برخوردم به قلبَت
مثه [دو تا] آهنربا
یا خدا،چه خبره؟
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام
میخوام بعضی چیزا رو بگم بهت و نشونِت بدم بقیهش رو
پخش کنم هیجانهام رو از رادیو
خالیکنم سینهم رو
امیدوارم گوش کنی
گوش میکنی؟ گوش میکنی؟
[قطعهٔ ۳]
و دور خودم میچرخم
دور خودم میچرخم
تو خاطرات روزانهام مینویسم از تو
در فکرم آیا تموم شده، نزدیکتر نمیشم
فکرکنم وقتشه بگم بهت حقیقت رو
(هی، صبرکن یه دقیقه)
[ترجیعبند]
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام
ببین چه کردی با من
ندونستم که تنهام
تا برخوردم به تو، برخوردم به قلبَت
مثه [دو تا] آهنربا
یا خدا،چه خبره؟
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام
[ کلام ِ بدون آواز]
آخ، چه کردی با من؟
یه چیزی شده صورتِت
نمیدونم ببوسمِش یا با مشت بزنم [توش]
چون اگه همین الان دور نشی از من
به خدا قسم، قسم، اوه!
[ترجیعبند]
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام
ببین چه کردی با من
ندونستم که تنهام
تا برخوردم به تو، برخوردم به قلبَت
مثه [دو تا] آهنربا
یا خدا،چه خبره؟
ببین چه کردی
ببین چه کردی با من
داشتم هرچه میخواستم
اما تویی همهچی، همهٔ اون چه میخوام