دیروز یه آسمون بدون خورشید
یه مرد بی سرزمین
یه قدیس اسیر
و یه آهنگ غمگین بی صاحب رو شناختم
چشمای سیاهتو شناختم
و الان بدون اون چشما
نمیتونم زندگی کنم
من از آسمون فقط یه درخواست داشتم
که بتونم توی چشمات زندگی کنم
من کل دنیا رو گشتم
اومدم که فقط یه چیزیو بهت بگم
من از بحرین تا بیروت سفر کردم
از شمال تا جنوب ...
هیچ وقت چشمایی
شبیه چشمای تو ندیدم
من از بحرین تا بیروت سفر کردم
از شمال تا جنوب ...
هیچ وقت چشمایی
شبیه چشمای تو ندیدم
دیروز یه خانومو دیدم
که روی شترش نشسته بود
یه رود نمک و یه قایق رها شده
تو بیابون رو دیدم
و چشمای تو رو
و الان بدون اون چشما
نمیتونم زندگی کنم
خدای آسمون دارم صدات می کنم
تو چشماش زندگیمو میبینم
من از این دنیا پیشت میام
آه خدا لطفا جوابمو بده
-
خدای آسمون دارم صدات می کنم
تو چشماش زندگیمو میبینم
من از این دنیا پیشت میام
آه خدا لطفا جوابمو بده
از شمال تا جنوب ...
هیچ وقت چشمایی
شبیه چشمای تو ندیدم
من از آسمون فقط یه درخواست داشتم
که بتونم توی چشمات زندگی کنم
من کل دنیا رو گشتم
اومدم که فقط یه چیزیو بهت بگم
من از بحرین تا بیروت سفر کردم
از شمال تا جنوب ...
هیچ وقت چشمایی
شبیه چشمای تو ندیدم