برای یه مدتی داشتم به تو نگاه میکردم
نمی تونم از خیره شدن به اون چشمای اقیانوسیت دست بردارم
شهر های سوخته و آسمان های شعله ور
پانزده شعله در آن چشمای اقیانوسیت
چشمای اقیانوسی
انصاف نیست
تو واقعا می دونی چجوری من رو به گریه بندازی
وقتی که تو به من اون چشمای اقیانوسیت رو میدی(نگام میکنی)
من میترسم
تا حالا از ارتفاعی به این بلندی سقوط نکرده بودم
سقوط در اون چشمای اقیانوسیت
اون چشمای اقیانوسی
دارم تو دنیای کور و تیره قدم بر می دارم
نمی تونم از فکر مغز الماسی تو در بیام
مخلوق محتاطی که دوستاش رو با گذشت زمان انتخاب میکنه
اون رو(دختر رو) با مغز الماسیش رها کردی
و اون چشمای اقیانوسی
انصاف نیست
تو واقعا می دونی چجوری من رو به گریه بندازی
وقتی که تو به من اون چشمای اقیانوسیت رو میدی(نگام میکنی)
من میترسم
تا حالا از ارتفاعی به این بلندی سقوط نکرده بودم
سقوط در اون چشمای اقیانوسیت
اون چشمای اقیانوسی
انصاف نیست
تو واقعا می دونی چجوری من رو به گریه بندازی
وقتی که تو به من اون چشمای اقیانوسیت رو میدی(نگام میکنی)
من میترسم
تا حالا از ارتفاعی به این بلندی سقوط نکرده بودم
سقوط در اون چشمای اقیانوسیت
اون چشمای اقیانوسی