دزموند یک فرغون در بازار دارد
مولی در یک گروه موزیک خواننده است
دزموند به مولی میگوید، "دختر، چهره ات را دوست دارم"
و مولی این را میگوید در حالیکه وی دست دزموند را میگیرد
اب-لا-دی، اب-لا-دا،
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
اب-لا-دی، اب-لا-دا
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
دزموند یک چرخ دستی را به جواهر فروشی میبرد
یک حلقه [حل-حلقه] طلای بیست قیراط میخرد
آنرا نزد مولی که دم در منتظر بود میبرد
و وقتی حلقه را به او میدهد مولی شروع به آواز
خواندن میکند
[آواز]ب-لا-دی، اب-لا-دا [لا-لا-لا-لا لا-لا-]
زندگی ادامه دارد، رفیق [لا-لا لا-لا-لا-لا ا ا]
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
اب-لا-دی، اب-لا-دا [لا-لا-لا-لا لا-لا-]
زندگی ادامه دارد، رفیق [لا-لا لا-لا-لا-لا ا ا]
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
آره
طی چند سال آنها خانه ای ساختند خانه دلنشین
با چند بچه که در حیاط دزموند و مولی میدویدند [ها ها ها ها]
از آن به بعد در بازار شادمان بودند
دزموند میگذارد تا بچه ها کمک کنند [دست!] [پا!]
مولی در خانه میماند و به زیبایی چهره اش میرسد
و در هنگام شب وی هنوز آواز را با گروه موزیک میخواند
بله!
اب-لا-دی، اب-لا-دا
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
هی!
اب-لا-دی، اب-لا-دا
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
طی چند سال آنها خانه ای ساختند خانه دلنشین [خانه: خ-ا-ن-ه]
با چند بچه که در حیاط دزموند و مولی میدویدند [ها ها ها ها]
با چند بچه که در حیاط دزموند و مولی جونز میدویدند [ها ها ها ها ها ها ها]
هی!
از آن به بعد در بازار شادمان بودند
مولی میگذارد تا بچه ها کمک کنند [پا!]
دزموند در خانه میماند و به زیبایی چهره اش میرسد
و در هنگام شب وی خواننده گروه موزیک است
آره!
اب-لا-دی، اب-لا-دا
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد
هی!
اب-لا-دی، اب-لا-دا
زندگی ادامه دارد، رفیق
لا-لا، زندگی چگونه ادامه دارد [ها ها ها ها]
و اگر تو مقداری تفریح میخواهی [ها ها ها ها ها ها ها]
اب-لا-دی، اب-لا-دا را اجرا کن [ها ها ها ها ها ها ها ها]
[ها ها ها ها]
آه ه...
[متشکرم [ها، ها