Not Enough [Persian translation]

قضاوت کردن کار ساده‌ایه

باید مشخص کنی طرف کی هستی و با کدوم دروغ وجدانت راحت‌تره

ولی بار سنگینیه

وقتی همه خودشون رو قربانی می‌دونند

سعی کن درک کنی که

معذرت‌خواهی کردن سخت‌تر میشه

وقتی تمام جرم‌هایی که مرتکب می‌شیم

صرفا توی ذهنمون باشند

کافی نیست

هر قدر تلاش می‌کنم

کافی نیست

که ذهنم رو خالی کنه

کافی نیست

خودم هیأت ژوری هستم و خودم قاضی هستم

و خودم مرتکب همه جرم‌ها شدم

هر فدر تلاش می‌کنم

بازم کافی نیست

من رفتم و تو را زخمی رها کردم

و پاهای کثیفم را پاک کردم

روی زمین نشستم و رفتن تو را تماشا کردم

قلبت برای هر بار ضربان تلاش می‌کرد

سعی کن درک کنی که

معذرت‌خواهی کردن سخت‌تر میشه

وقتی تمام جرم‌هایی که مرتکب می‌شیم

صرفا توی ذهنمون باشند

کافی نیست

هر قدر تلاش می‌کنم

کافی نیست

که ذهنم رو خالی کنه

کافی نیست

خودم هیأت ژوری هستم و خودم قاضی هستم

و خودم مرتکب همه جرم‌ها شدم

هر فدر تلاش می‌کنم

بازم کافی نیست