امکان نداره
اخيرا هیچ چیز بر وفق مرادم نیست
اخيرا همه چیز خاکستریه
حسی مثل چیزی
حسی مثل هیچ چیز
پس خیلی راه اومدم
تا اینجوری شد اخرش
احساسی مثل خدا بودن
حس اینکه هیچ راهی نیست
پس عصبانیم برای امروز
عصبانیت تنها چیزیه که عایدم شده
حسی مثل چیزی
نه هیچ چیز نیست
پس خیلی راه اومدم
تا اینجوری شد اخرش
احساسی مثل خدا بودن
حس اینکه هیچ راهی نیست
تااینجوری زندگی کنم
تنفر,احساس,افتادن
در جایی که مردم در تعقیبم هستن
فقط می تونم تسلیم شم
افتادن در جایی که مردم من و بشناسن
نمی تونم صبر کنم
تا این حس تنفر بهشون انتقال بدم
اندوخته در درونم
برای برداشت همه
ایراد میگیری
اونا دارن می شکافنم
می شکافنم
پس خیلی راه اومدم
تا اینجوری شد اخرش
احساسی مثل خدا بودن
حس اینکه هیچ راهی نیست
تااینجوری زندگی کنم