Nightmare [Persian translation]

حالا دراز میکشم تا بخوابم

به درگاه خدا دعا میکنم تا از روحم محافظت کنه

اگه قراره قبل از بیدار شدن بمیرم

به درگاه خدا دعا میکنم تا روحم رو پیش خودش ببره

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهمم

من قبلا طعم خون رو چشیدم، شیرینه

کسایی بودن که فرش رو از زیر پام کشیدن (پشتم رو خالی کردن)

دروغها رو باور کردم و به مردها اعتماد کردم

شکستم و داغون شدم ولی تونستم دوباره روی پاهام بایستم

به آینه خیره شدم و با مشت خردش کردم

تکه های شیشه رو جمع کردم و یه خنجر انتخاب کردم

پوست بین دو تا انگشتهام رو نیشگون گرفتم

و آرزو کردم کاش میتونستم بعضی اعضای بدنم رو با قیچی ببرم!

"یالا خانم کوچولو، برامون لبخند بزن"

نه، من چیزی ندارم که بخاطرش لبخند بزنم

کسی رو ندارم که براش لبخند بزنم، یه مدت منتظر موندم

برای لحظه ای که بگم من به شما هیچی بدهکار نیستم

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهمم

من یه رویای شیرین نیستم، ولی یک شب تمام عیارم

که من یه رویای شیرین نیستم، ولی یک شب تمام عیارم

نه، من لبخند نمیزنم، ولی دندونهام رو بهتون نشون میدم

و اگه بهم اجازه بدین نفس بکشم، منم بهتون اجازه میدم که حرف بزنین

من تا الان مودب بودم، ولی مردها باید از روی جنازه ام رد بشن تا

بهشون اجازه بدم که بهم بگن توی تختخوابم چیکار باید بکنم

دوست پسرهای قبلی ام رو توی زیرزمین، تحت نظر دارم

چون مهربونی یعنی ضعف، یا بدتر، از خود راضی بودن تو

من میتونم خوب باشم یا میتونم قلدری کنم

خسته و عصبانیم، ولی یه نفر باید باشه

"یالا خانم کوچولو، برامون لبخند بزن"

نه، من چیزی ندارم که بخاطرش لبخند بزنم

کسی رو ندارم که براش لبخند بزنم، یه مدت منتظر موندم

برای لحظه ای که بگم من به شما هیچی بدهکار نیستم

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهمم

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهمم

آدمی مثل من میتونه یک کابوس باشه، کاملا هوشیار

ولی من ترجیح میدم یه کابوس واقعی باشم تا اینکه غفلتا بمیرم، آره

آدمی مثل من میتونه یک کابوس باشه، کاملا هوشیار

ولی من خوشحالم که یه کابوس واقعی ام، پس نمیخواد برام دعا کنین

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهم

من سابقه خراب کردن زندگیم رو دارم

باید اسلحه توی ذهنم رو تشخیص بدم

اونها چرند میگن، ولی من هر بار ازش خوشم میاد

و میفهمم

من رویای شیرین نیستم، ولی یک شب تمام عیارم

که من رویای شیرین نیستم، ولی یک شب تمام عیارم