چنین مهربانی در آیینه هاست
جایی که سایه ی حالت ها در لباس پیش دبستانی است
آن ها مهربانی را بدن ها می کشند، و تابستانی در چشم هاست
بی نهایت و خیلی آرام
آن تابستان دیگر فراموش نمی شود
همان طور که گونه ها در باد جایی خواهند بود
که پاییز خواهد بوسید، شاید تاسف انگیز باشد
آن باد نمی تواند خیلی آرام و ملایم آن را انجام دهد
رودخانه ی طلوع خورشید در شب پنهان می شد
سوسوی قطرات اشک، آه، آن تابستان
در صد هزار ستاره می سوخت و در عشق پوشیده شده بود
آسمان پرتوی کوچکی از نور را پایین می انداخت
خیلی آرام...
دیگر فراموش نمی شود