Нежность [Nezhnost'] [Persian translation]

وقتی برای اولین بار تو رو دیدم

اون خنده...

درست همون موقع تو منو یاد تمام کسانی انداختی

که دوستشون داشتم و می خواستم باهاشون باشم...

همونجا به حالت منجمد ایستادم، حرفی برای گفتن نداشتم...

به سختی می تونستم حرف بزنم

اشتباه متوجه نشو

ما هنوز جدا نشدیم از همدیگه،

و من می خوام که تو رو باز هم ببینم...

نمی تونم به اندازه ی کافی عطر موهات رو نفس بکشم

میشه بمونی؟

این یک درخواست صادقانه ست.

اولین بوسه...

اسم تو روی لب های من...

چندتا کلمه ی ساده،

ولی من بهشون می بالم...

چیزهای زیادی اطرافمون هست،

ولی همه چی با تو متفاوته.

من فکر نمی کنم،

من احساس تو نسبت به خودم رو احساس می کنم.

موقع خواب دست های همدیگه رو می گرفتیم...

خیلی محکم.

من از از دست دادنت می ترسیدم،

تو خیلی زیبایی.

نتونستم به اندازه ی کافی نفس هات رو نفس بکشم

می شه بمونی؟

آخ، رفتنت درد داره، درد داره

محبتت رو به من بده...

ما شروع کردیم به رویاپردازی...

راهمون رو به موفقیت بود...

روزهامون طولانی

و پر از خنده بود...

ما خارج از زمان زندگی می کردیم،

و به دقیقه ها و سالها فکر نمی کردیم.

ما مثل بچه ها شادی می کردیم

حتی از پیدا کردن یک سکه توی کاپشن زمستونیمون.

ما نیازی به شهرت یا کارت های طلایی نداشتیم...

ما عاشق بودیم.

مثل لامپ می درخشیدیم.

تو انگار از یه سیاره ی دیگه اومدی

هیچکس دیگه ای مثل تو نیست.

من راجع به تو حرف می زنم،

و از شدت هیجان مو به تنم سیخ میشه...

من خیلی خوشحالم.

ما همیشه مال همدیگه می مونیم...

ما آدمهای معمولی ای هستیم

نه مثل بانی و کلاید.

(زوج سارق آمریکایی)

ما به همدیگه فکر می کنیم

ما خوشحالیم از زندگی کردن

مثل آدمهای نامرئی،

مثل ترک های کوچیک جلوی شیشه ی ماشین...

و اگه تو ازم بپرسی

که آیا رازی دارم یا نه

من بهت میگم که من خوشحالم

چونکه تو رو دام.

ما همیشه باهم خواهیم بود،گوش کن

من تو این دنیا بدون تو هیچی رو نمی خوام.

آخ، رفتنت درد داره، درد داره

محبتت رو به من بده...

من از زمین و زمان متشکرم...

من این آهنگ رو به تو تقدیم می کنم.

با تو من فهمیدم که کی هستم...

و تمام ترس هام رو کنار گذاشتم

تو این شهر، تو این آپارتمان

توی این زندگی، توی این دنیای عجیب

ازت می خوام که کنار من باشی.

تو عشق منی.

تو تمام اون چیزی هستی که بهش نیاز دارم...