[شعر ۱]
من با اهریمنانی در نبرد بوده ام که خواب را از من ربوده اند
دریا را صدا کردم ولی او مرا ترک کرد
[پیش همسرایی]
ولی من هرگز تسلیم نخواهم شد، نه، تسلیم هرگز، نه، نه
نه، هرگز تسلیم نخواهم شد، نه، تسلیم هرگز، نه، نه
[همسرایی]
و نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
[پس همسرایی]
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
[شعر ۲]
اوه آره، من در چنگال گذشته دورم
فلک را صدا کردم ولی مکدر و دلگیر بود
[پیش همسرایی]
ولی من هرگز تسلیم نخواهم شد، نه، تسلیم هرگز، نه، نه
نه، هرگز تسلیم نخواهم شد، نه، تسلیم هرگز، نه، نه
[همسرایی]
و نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
[پس همسرایی]
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
[پل]
تسلیم هرگز، تسلیم هرگز
تسلیم هرگز، تسلیم هرگز
نه، نه، اوووه
[همسرایی]
و نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
نخواهم گذاشت دلسردم کنی
هر بار زمین بخورم مجددا" از جا بر خواهم خواست
اوه، تسلیم هرگز، نه، تسلیم هرگز، نه، نه، اوه
[پس همسرایی]
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه
راهم را خواهم یافت، راه خانه را خواهم یافت، اوه، اوه، اوه